آموزشی مذهبی
|
||
یک شنبه 11 تير 1391برچسب:, :: 14:52 :: نويسنده : حمید امامی راد
![]() ابراز هیجانات مثبت موجب می شود تا افراد بیشتر احساس رضایت و خرسند بودن، سرزندگی، هم حسی و صمیمیت و گرمی بین فردی را تجربه كنند و كمتر در برابر عواطف منفی آسیب پذیر باشند. پژوهشی در مورد مسائل زناشویی نشان میدهد، افرادی كه هیجانات مثبت بیشتری را ابراز میكنند از رضایتمندی زناشویی بیشتری برخوردار هستند، تنشهای كمتری را تجربه كرده و كمتر به سمت طلاق پیش میروند زیرا این گونه افراد با تعارضات موجود در روابطشان بطور موثری مواجه می شوند. افرادی كه بیشتر به ابراز هیجانات مثبت خود میپردازند، از نظر شخصیتی سازمان یافته و از نظر ذهنی متمركزتر هستند. این افراد محور زندگی خود را بر پیشرفت قرار داده اند و در مقابل تكرار و تداوم تجارب منفی عاطفی كمتر آسیب پذیر هستند. از جرات ورزی بیشتری برخوردارند و برونگراترند. تعاملات منفی در زندگی زناشویی بخصوص برای زوجهای قدیمیتر موجب بروز مشكلات جسمانی بیشتری برای آنها می شود. براساس یك مطالعه جدید داشتن یك ارتباط خوب، یك همسر قابل اعتماد و تفاهم در یك ازدواج میتواند موجب ارتقاء سلامت جسمانی فرد شود. این مطالعه كه به بررسی نقش كیفیت زندگی زناشویی در سلامت جسمانی می پردازد نشان داده است كه در صورت افزایش تبادلات منفی نسبت به تبادلات مثبت به سلامت جسمانی همسران صدمه وارد می شود، و این صدمه برای اشخاصی كه به مدت طولانی ازدواج كرده اند و بیش از 50 سال سن دارند، جدی تر است. دكتر جامیلابوكوالا از كالج لافایت در پژوهش خود پنج بعد مربوط به كیفیت زندگی زناشویی را در مورد افرادی كه برای بار اول ازدواج كرده بودند مورد بررسی قرار داد. این 5 بعد عبارت بودند از:عدم توافق، رفتارهای مثبت همسر، رفتارهای منفی همسر، كیفیت كلی روابط و ارتباطات زناشویی. او در كنار این 5 بعد به بررسی چهار عامل مربوط به سلامت جسمانی پرداخت كه این چهار عامل عبارت بودند از: نشانههای جسمانی، مشكلات مزمن جسمی، ناتوانی جسمانی و سلامتی ادراك شده. بوك والا در پژوهش خود عواملی مانند موقعیت اجتماعی، اقتصادی، تعلیم و تربیت، زمینه خانوادگی و نشانههایی را كه ناشی از افسردگی میباشد، به عنوان عواملی كه مشكلات مربوط به سلامتی افراد را تحت تاثیر قرار میدهد كنترل و مستثنی كرد و به نتایج ذیل دست یافت: بروز مستمر رفتارهای منفی با تحت تاثیر قراردادن سلامت جسمانی افراد موجب تحت الشعاع قرار گرفتن رفتارهایی می شوند كه حتی مثبت هستند. برخی از این رفتارهای منفی كه مهمترین آنها عبارتند از:تقاضاها و انتظارات افراطی، بحث و جدل و انتقاد دائمی و مستمر، غیرقابل اعتماد شدن و تحریك مداوم همسر خود، رابطه بسیار نزدیكی با ضعف روز افزون در سلامت جسمانی همسران دارند. بروز همیشگی و مستمر رفتارهای منفی همسران تاثیرات طولانی مدت و فزاینده ای را بر روی سلامت جسمانی افراد همانند سایر عوامل استرس زای روانشناختی میگذارد. الگوهای رفتاری منفی بین همسران از طریق مداخلات مناسب قابل تغییر و اصلاح است. این مداخلات مناسب از طریق زناشویی درمانی امكان پذیر است كه برای كاهش یا حذف تبادلات انتقادگونه و یا تقاضاها و انتظارات افراطی طراحی شده است و از افزایش و گسترش هیجانات منفی بین همسران جلوگیری میكند. اگر زناشویی درمانی استرسها و آشفتگیهای زناشویی را كاهش دهد، آن گاه امكان حمایت زوجها در مقابل مشكلات ناشی از رفتارهای منفی بر روی سلامت جسمانی وجود دارد. اخذ: تبيان زنجان یک شنبه 11 تير 1391برچسب:, :: 14:51 :: نويسنده : حمید امامی راد
![]() «وقتی ازدواج کردم، فکر کردم دروازههای خوشبختی به رویم باز شده اما اشتباه میکردم چون وارد فضایی شدم که آمادگی ورود به آن را نداشتم.» این سخنان را از همسرانی که رابطهی گرم و عاشقانهی آنها اندکاندک به سردی گراییده، زیاد میشنویم. همسرانی که بدون داشتن مهارتها و آمادگیهای لازم به زندگی مشترک خود وارد شدهاند و بعد، به جای تلاش برای بهبود شرایط، یا تقصیر را به گردن سرنوشت شوم انداخته و به شیوهی سوختن و ساختن روی آوردهاند یا همسرشان را فردی ناشایست تلقی کرده و تصمیم گرفتهاند با جدایی و طلاق جلوی ضرر بیشتر را بگیرند. اما بهراستی چطور میتوان از به وجود آمدن چنین شرایطی جلوگیری کرد و به نوعی سرمایهگذاری مطمئن و سودآور روی آورد که بتوان منفعت آن را در خوشبختی مادامالعمر احساس کرد؟ گام اول تنها یک عبارت کوتاه است: «تغییر برای بهتر شدن» اگر در دستت احساس درد طولانی مدتی داشته باشی چه میکنی؟ آیا حاضری که تمام عمر بدون تلاش برای بهبودی این درد را تحمل کنی؟ راهحل عاقلانه چیست؟اگر در ارتباط برقرار کردن با دیگران، تفکر مثبت، کنترل خشم، خوشخلقی، وفاداری و... دچار مشکل باشی چطور؟ آیا بهتر است برای تغییر و بهبودی خود تلاش کنی یا اینکه در تمام طول عمر خود و دیگران را آزار دهی؟ گام بعدی را میتوان شناخت دانست، واقعیت این است که هر یک از انسانها قابلیت، استعداد و مختصات روحی، فکری و عاطفی خاص خود را دارند. علاوه بر این میان زنان و مردان نیز از نظر عاطفی و شناختی تفاوتهای اساسی وجود دارد. واضح است که در ارتباط برقرار کردن با همسرمان هرچقدر او را بیشتر بشناسیم، میتوانیم ارتباط عمیقتری با او برقرار کنیم. علاوه بر این معنی رفتارهای او را میفهمیم و در مورد این رفتارها دچار سوءتفاهم نمیشویم. بنابراین میتوان گفت اگرچه شناخت کامل به مرور زمان میان همسران ایجاد میشود، ولی میتوان با توجه به تفاوتهای کلی زن و مرد در زمینههای مختلف، حساسیتهای عاطفی همسرمان و دقت به شیوهی رفتار و برخوردش نقاط ضعف و قوت او را بهتر بشناسیم. مشارکت را میتوان گام سوم این سرمایهگذاری نامید. یادمان نرود که عبارت «شریک زندگی» یک تعارف نیست. همسر ما کسی است که در بیشتر جنبههای زندگی ما و جهتگیری کلی خانواده سهیم است. البته این به معنی آن نیست که ما هیچوقت حق لحظهای تنها بودن را نداریم؛ بلکه به این معنی است که حق همسرمان را در تصمیمگیریهای کلی زندگی بپذیریم و به نظر و عقیدهاش اهمیت بدهیم. به هر روی ازدواج سنت نبوی است که اگر بخواهیم، میتواند میوههای شیرینی را نیز ثمر بدهد. بنابراین همسران میتوانند با یک سرمایهگذاری مطمئن، برای رسیدن به آن ثمرات شیرین تلاش کنند. فرزانه توابکی اخذ: تبيان زنجان یک شنبه 11 تير 1391برچسب:, :: 14:47 :: نويسنده : حمید امامی راد
-
برای سفت شدن شكم لازم است حركات مرتبط و متناسبی انجام دهید.گاهی برخی باورهای غلط در این زمینه مانع از رسیدن به این مهم می شود. ۱) برای سفت شدن شکم باید حرکات مربوط به آن را هر روز انجام دهیددلیل: عضلات شکم نیاز به استراحت و بهبودی دارند. در طول زمان استراحت است که ماهیچه ساخته می شود. انجام تمرین های شکمی برای ۳ تا ۵ روز در هفته موجب می شود شما عضلات سفت، و شکم صافی پیدا کنید. تمرین کامل شکم نیم ساعت طول می کشد اگر نیم ساعت طول بکشد تا شما احساس کنید عضلات شکمتان در تحرک هستند، پس احتمالا حرکات را اشتباه انجام می دهید.نحوه انجام دادن حرکات را مجددا بازبینی نمایید و بر روی مدت زمان تمرکز نکنید. همیشه کیفیت مهم تراز کمیت است. ۲) دراز نشست خیلی آرام، عضلات را محکم تر می کنددلیل: آنقدر که روند معمولی دراز نشست شما را لاغر می کند، آرام انجام دادن آن به آب شدن چربی ها کمک نمی کند. در حقیقت کندی در انجام حرکات اصلا سودمند نیست. تمرینات باید به شما در هر حالتی کمک کنند: چه بخواهید وارد ورزش کیک بوکس شوید چه بخواهید یک چمدان را از روی زمین بلند کنید. در هر ۲ حالت ذکر شده شما کارهای خود را که در حالت اسلو موشن(slow motion) که انجام نمی دهید. ۳) بهترین زمان برای انجام حرکات شکمی، آخر تمرین ها است.دلیل: هیچ فرقی نمی کند شما چه زمان ورزش های شکمی را انجام دهید، فقط درست انجام دادن و ثبات در تمرینات است که باید مورد توجه قرار گیرد. بنابراین بهترین زمان وقتی است که احساس کنید می خواهید تمرینات را انجام دهید. اما اگر می خواهید در ابتدای تمرینات حرکات مربوط به شکم را انجام دهید، اول باید خودتان را حسابی گرم کنید. هنگامیکه خون در گردش باشد، می توان به آسانی از بروز بسیاری از آسیب دیدگی ها جلوگیری کرد.
اخذ: تبيان زنجان یک شنبه 11 تير 1391برچسب:, :: 14:46 :: نويسنده : حمید امامی راد
![]() یک دسته گل همواره می تواند روحیه هرکس را بهتر کند اما، گلهای نرگس تأثیراتی بیشتر دارند آنها می توانند کلیدی برای درمان افسردگی تلقی شوند. دانشمندان کشف کرده اند که مولفه های تشکیل دهنده گونه های گل برف در آفریقای جنوبی و گلهای نرگس می توانند از سد خونی مغزی یا دیوار دفاعی که مغز را منزوی نگاه می دارد، عبور کنند.این سد مشکل مهمی برای پزشکان در درمان شرایط مغزی چون افسردگی است، چرا که دربرگیرنده پروتئینهایی است که به محض ورود دارو آن را پس می زند.مولفه های تشکیل دهنده در این گلها می تواند از این سد عبور کند. این کشف تازه می تواند در نهایت به رساندن دارو به مغز کمک کند.براساس این تحقیق که در مجله داروخانه و داروشناسی منتشر شده است، چندین مولفه گیاهی می توانند از سد پروتئنی مغز عبور کند. رگهای خونی مغز برای اکثر مولفه ها غیرقابل نفوذ هستند و یکی از دلایل همین پروتئینهای فعال هستند. یافتن مولفه هایی که بتواند از این خط دفاعی عبور کند بسیار جالب بوده است. این تحقیق هنوز در مرحله اول است و راه و زمان طولانی در پیش است تا بتوان از این مولفه به عنوان یک دارو استفاده کرد. سد خونی مغزی یا در اصطلاح پزشکی (BBB) محدوده جدا کننده بین مایع برونسلولی مغز در سیستم اعصاب مرکزی و جریان خون گردشی در بدن است بطوریکه اگر مواد رنگی به درون خون تزریق شود میتوان مشاهده کرد که از این ماده درون مغز اثری دیده نمیشود. این پرده یا سد از مویرگهای ویژه تشکیل شده که بر خلاف ساختار عادی در مویرگها دارای منافذ معمول نبوده و اتصال بین سلولی در آنها از نوع اتصالمحکم است و در نتیجه بسیاری از ملکولها و ریز ملکولها و همچنین باکتریها قادر به گذشتن از آنها(از طریق دیفیوژن) و رسیدن به مایع مغزی نخاعی در مغز نیستند. اخذ: تبيان زنجان یک شنبه 11 تير 1391برچسب:, :: 14:46 :: نويسنده : حمید امامی راد
![]() حتما تا به حال برایتان پیش آمده است كه به خاطر موضوعی نگرانشده و مدتی را در اضطراب ناشی از آن گذرانده باشید. نگرانی به این دلیل كه باعث میشود به خودتان بیایید و اقدامی انجام دهید مفید است، اما اگر از كنترل شما خارج شود خود میتواند به یك مشكل عمده بدل شود. شبهات و هراسهای بیامان نمیتوانند روی انگیزه شما تاثیر مثبتی داشته باشند، بلكه برعكس، موجب كاهش انرژی و اختلال در فعالیتهای روزمره میشوند. خبر خوب این كه اضطراب مزمن یك عادت قابل ترك است. شما میتوانید فكر خود را طوری تربیت كنید كه به زندگی از جنبههای مثبتتری نگاه كند. اضطراب مداوم باعث بیخوابی و كسلی روزانه میشود. دیدگاه انسانها نسبت به اضطراب دوگونه است. برخی از جنبه منفی به آن نگاه میكنند و بر این باورند كه نگرانی مداوم خطرناك است و موجب آسیب سلامت جسمی آنها میشود. این افراد بیم دارند كه كنترل نگرانی خود را از دست بدهند و این نگرانی هیچ وقت متوقف نشود. گروه دیگر كه از جنبه مثبت به نگرانی مینگرند فكر میكنند نگرانی از رخداد وقایع بد و مشكلات پیشگیری میكند و آنها را برای بدترین شرایط آماده میسازد و آنها را به سوی كشف راهحل رهنمون میكند. نگرش منفی یا نگرانبودن به خاطر نگرانی، موجب افزایش اضطراب و تداوم نگرانی میشود. اما نگرش مثبت به نگرانی نیز میتواند به همان اندازه آسیب زننده باشد. برای آن كه بتوانید به اضطراب و نگرانی خود پایان بخشید باید ابتدا این باور را كه نگرانی هدف مثبتی را دنبال میكند، فراموش كنید. وقتی بدانید نگرانی خود مشكل اصلی است و به چشم راهحل به آن نگاه نكنید، میتوانید امیدوار باشید كه كنترل ذهن نگران خود را دوباره به دست بگیرید. یك دوره نگرانی بسازیداین كه به خودتان تلقین كنید كه نباید نگران باشید معمولا كارگر نیست. شما نهایتا میتوانید برای مدت كوتاهی فكرتان را مشغول كارهای دیگر كرده و افكار نگران كننده را برای مدتی مهار كنید ولی هیچ وقت نمیتوانید به صورت دائم از شر آنها رها شوید. در واقع، این كار اغلب موجب قویترشدن و تداوم بیشتر این افكار میشود. شما میتوانید با یك آزمایش ساده این مساله را امتحان كنید. چشمهای خود را ببندید و یك فیل صورتی! را تصور كنید. حالا سعی كنید در مورد آن فكر نكنید. هر كار دیگری خواستید انجام دهید ولی فقط برای پنج دقیقه به فیل صورتی فكر نكنید. خوب حالا چه شد؟ آیا توانستید فكر فیل صورتی را از سرتان خارج كنید؟ توقف افكار معمولا باعث میشود توجه بیشتری به موضوعی كه قصد فرار از آن را دارید داشته باشید، اما این به آن معنی نیست كه شما نمیتوانید كنترل نگرانی را به دست بگیرید. كافی است روش دیگری را امتحان كنید و این همانجایی است كه استراتژی به تعویقاندازی نگرانی به داد شما میرسد. به جای این كه از دست نگرانی فرار كنید به خودتان اجازه دهید برای مدتی آن را پذیرا شوید. برای به تعویق انداختن نگرانی میتوانید از روشهای مختلفی استفاده كنید:زمان و مكان مناسبی برای نگرانی انتخاب كنید: زمان و مكان مشخصی را برای نگرانبودن اختصاص دهید. این زمان و مكان باید هر روزه ثابت باشد (مثلا اتاق پذیرایی از ساعت پنج تا20:05 دقیقه بعدازظهر) البته این زمان میبایست به هنگام خوابیدن فاصله كافی داشته باشد تا موجب اضطراب شما قبل از خواب نشود. در طول دوره نگرانی اجازه دارید در مورد هر موضوعی كه فكر شما را به خود مشغول كرده است فكر كنید، اما این افكار فقط مربوط به همین دوره است و بقیه روز باید بدون این افكار نگرانكننده سپری شود. نگرانی امروز را به فردا بیندازید:اگر افكار مضطربكننده به سراغتان آمدند آن را در جایی یادداشت كنید و فكركردن درباره آن را به دوره نگرانی موكول كنید. به خودتان یادآوری كنید كه بعدا فرصت فكركردن در خصوص این موضوع را خواهید داشت، پس لزومی ندارد همین الان فكر خود را مشغول كنید. این كار را برای بعدا بگذارید و فعالیت روزانه خود را دنبال كنید. در دوره نگرانی، فهرست نگرانیهای خود را مرور كنید: افكار نگرانكنندهای را كه در طول روز یادداشت كرده بودید در دوره نگرانی مرور كنید. به این افكار اجازه دهید فقط در طول این دوره شما را نگران كنند. نگرانیهایی كه دیگر برایتان اهمیت ندارند را رها كنید و اگر لازم شد طول دوره نگرانی را كاهش دهید و از بقیه روزتان لذت ببرید. به تعویقانداختن نگرانیها باعث میشود از مقابله با آنها در زمان حال رها شوید. از آنجا كه این نگرانیها را به زمان دیگری موكول میكنید، دیگر جدالی برای مهار افكار وجود ندارد. وقتی توانایی به تعویقاندازی افكار مزاحم را پیدا كردید درخواهید یافت كه بیشتر از آنچه تصور میكردید قادرید نگرانیهایتان را كنترل كنید. مشكلات حلشدنی را پیدا كنیدمطالعات نشان میدهند وقتی نگران مشكلی هستید به صورت گذرا اضطراب كمتری را احساس میكنید. مرور مشكل در ذهن، شما را از هیجانات دور میكند و شما حس میكنید كه چیزی را به دست آوردهاید، اما باید بدانید نگرانی و حل مشكلات از یكدیگر متمایزند. حل مشكل شامل ارزیابی وضعیت، یافتن راهحل و عملیكردن آن است. از سوی دیگر، نگرانی بندرت موجب رسیدن به راهحل میشود. نگرانی به این دلیل كه باعث میشود به خودتان بیایید و اقدامی انجام دهید مفید است، اما اگر از كنترل شما خارج شود خود میتواند به یك مشكل عمده بدل شود. هروقت با مساله نگرانكنندهای مواجه شدید، از خودتان بپرسید آیا این مشكل در زمان فعلی وجود دارد یا فكر میكنید ممكن است در آینده رخ دهد؟ اگر فكر میكنید این مشكل در آینده برایتان پیش خواهد آمد احتمال رخداد آن چقدر است و آیا نگرانی شما واقعبینانه است؟ آیا در برابر مشكل یا برای پیشگیری از آن كاری از دستتان ساخته است؟ نگرانیهای قابل حل آنهایی هستند كه میتوانید بلافاصله برای از بینبردن آنها كاری انجام دهید (مثلا اگر نمیتوانید از پس اجارهخانه این ماه برآیید میتوانید از صاحبخانه درخواست كنید اجاره این ماه را به تعویق بیندازد)، اما علیه نگرانیهای غیرقابل حل نمیتوانید اقدامی صورت دهید (مثلا اگر یك روز سرطان بگیرم چه كار كنم؟ یا اگر كودكم تصادف كند چه میشود؟) اگر نگرانی شما قابل حل است ابتدا فهرستی از راهحلهایی كه به ذهنتان میرسد تهیه كنید. لازم نیست حتما بهترین راهحل را انتخاب كنید. اما اگر مشكل شما از گروه غیرقابل حل بود چه؟ همانطور كه قبلا گفتیم نگرانی باعث اجتناب از احساسات ناخوشایند میشود. نگرانی باعث میشود تا در ذهن خود به دنبال راهحل باشید و در دام هیجانات گرفتار نشوید. هنگام نگرانی احساسات شما به طور موقتی مهار میشود، اما به محض توقف، تنش و اضطراب بازمیگردد و اینجاست كه نگران احساسات موجود خود میشوید. تنها راه خروج از این چرخه نامطلوب این است كه یاد بگیرید چگونه احساسات خود را پذیرا باشید. این روش ممكن است ابتدا به خاطر باورهای منفی شما درباره احساسات كمی عجیب به نظر برسد. مثلا شاید بر این باور باشید كه باید همیشه منطقی بوده و كنترل امور را در دست داشته باشید و احساساتتان باید همواره معنی و مفهوم خاصی داشته باشند و نباید احساساتی همچون ترس یا عصبانیت را تجربه كنید، اما حقیقت این است كه هیجان و احساسات شما میتوانند همانند زندگیتان آشفته شوند. آنها همیشه مفهوم ویژهای ندارند و همواره خوشایند نیستند، اما تا وقتی كه بتوانید این احساسات و عواطف را به عنوان قسمتی از انسان بودن بپذیرید، میتوانید بدون درهم شكستگی آنها را تجربه كنید و بیاموزید كه از آنها به نفع خودتان استفاده كنید. دستورالعملهای بعدی به شما كمك میكند تا تعادل بهتری بین ادراك و احساسات خود برقرار كنید. تردید را بپذیریدفكركردن در مورد اتفاقات ناگوار باعث نمیشود زندگی قابل پیشبینی داشته باشید. با وجود این كه ممكن است هنگام نگرانی احساس ایمنی بیشتری داشته باشید، اما این فقط یك توهم است. تمركز كردن بر بدترین حالت ممكن از رخداد حوادث ناگوار پیشگیری نمیكند بلكه فقط باعث میشود از داشتن چیزهای خوبی كه هماكنون دارید لذت نبرید. سوالهای زیر را از خودتان بپرسید و ببینید كه آیا میتوانید به بیفایده بودن تلاش برای تردید نداشتن پی ببرید یا نه. آیا ممكن است درباره هر چیزی در زندگی مطمئن بود؟ فایده مطمئنشدن در مورد وقایع چیست؟ یا آن كه چطور كنارگذاشتن تردیدها میتواند در زندگی به شما كمك كند؟ آیا عدم اطمینان میتواند پیشگوی مناسبی برای رخداد وقایع ناگوار باشد؟ آیا میتوان با احتمال اندك وقوع یك واقعه ناگوار كنار آمد؟ در زمان حال تمركز كنیدنگرانی اغلب به زمان آینده و این كه چه اتفاقی ممكن است رخ دهد و شما چه كاری انجام خواهید داد، مربوط میشود. معطوفكردن توجه به زمان حال یكی از تكنیكهایی است كه شما را از نگرانیها رها میسازد. در این روش لزومی ندارد به افكار نگرانكننده بیاعتنا باشید یا با آنها مبارزه كنید. در عوض، به راحتی از بیرون به آنها نگاه كنید و هیچ واكنشی نسبت به آنها نشان ندهید. توجه كنید كه اگر به نگرانیهایی كه بروز میكنند توجه نكنید آنها همانند ابری كه در آسمان حركت میكند بسرعت میگذرند، اما اگر با نگرانیهای خود درگیر شدید، دیگر گرفتار میشوید. نكته دیگری كه باید به خاطر داشته باشید این است كه احساسات شما خواه ناخواه از اطرافیانتان تاثیر میپذیرند. مطالعات نشان دادهاند كه احساسات مسری هستند. ما بسرعت خلق و خوی دیگران را به خود جذب میكنیم حتی اگر آنها را نشناسیم و با آنها صحبت نكرده باشیم ولی افرادی كه زمان بیشتری را در كنار آنان سپری میكنیم تاثیر بیشتری روی وضعیت ذهنی ما میگذارند. پس سعی كنید زمان كمتری را در كنار كسانی كه به شما استرس وارد میكنند، صرف كنید یا این كه اگر صحبت كردن در مورد موضوع خاصی با اطرافیان باعث افزایش استرس شما میشود آن موضوع را از بحثهایتان كنار بگذارید. افرادی كه در مواقع نگرانی به شما كمك میكنند را بشناسید و با آنها در مورد مشكلات خود صحبت كنید و از آنها راهنمایی بگیرید. اگر نگرانیهای شما مزمن و همیشگی هستند از تكنیكهای آرامسازی كه عضلات را به آرامش دعوت كرده و تنفسهایتان را تنظیم میكنند، استفاده كنید. از آنجا كه نمیتوان در آن واحد مضطرب و آرام بود، این تكنیكها آرامش بدن شما را تقویت میكنند تا نگرانیها را از خود دور كند. یك فرد، یك روشبا وجود این كه بیشتر شما ممكن است تصور كنید تماشای تلویزیون یا خواب اضافی پایان هفته راهحل خوبی برای استراحت است، ولی باید بدانید كه هیچكدام از آنها نمیتوانند آنطور كه باید از استرس شما كم كند. برای آن كه بهطور موثری با استرس مقابله كنید، باید پاسخهای طبیعی استراحت بدن را برانگیزید. این كار را میتوان با تمرین تكنیكهای آرامسازی كه برخی از آنها توضیح داده شد، همانند تنفس عمیق، یوگا و حركات ورزشی ریتمیك مانند دویدن، ركابزدن یا پیادهروی انجام داد. هیچ تكنیك آرامسازی نیست كه برای همه افراد جوابگو باشد. وقتی میخواهید تكنیك آرامسازی خود را انتخاب كنید نیازهای خود، سطح آمادگی جسمانی و نوع پاسخ خود به استرس را مد نظر قرار دهید. تكنیك آرامسازی مناسب باید با زندگی شما متناسب باشد و تمركز فكری را به شما بازگرداند. در بیشتر مواقع شاید لازم باشد از چندین تكنیك مختلف برای رسیدن به نتیجه دلخواه استفاده كنید. پاسخ افراد مختلف در برابر استرس با یكدیگر متفاوت است، برخی دچار افزایش پاسخهای هیجانی مانند عصبانیت، نگرانی و زندانیشدن در قفس استرس میشوند. برای این افراد تكنیكهایی كه به فرد آرامش میبخشند، مانند تمركزگیری، تنفس عمیق و هدایت ذهن از بقیه موثرترند. اگر پاسخ شما به شرایط پراسترس كاهش هیجان و افسردگی و بیانگیزگی است، بهتر است از روشهای محرك اعصاب مانند ورزشهای ریتمیك استفاده كنید، در صورتی كه پاسخ شما به صورت تركیبی از دو حالت فوق است میتوانید از پیادهروی و یوگا استفاده كنید. نكته مهم در مورد تنفسهای عمیق برای آرامسازی این است كه به جای نفسهای سطحی از طریق سینه باید یاد بگیرید تا با شكم یك نفس عمیق بكشید و اكسیژن بیشتری را وارد ریهها كنید. برای این كه از تنفس صحیح خود اطمینان حاصل كنید در یك محل راحت بنشینید و یك دست خود را روی قفسه سینه و دست دیگر را روی شكمتان گذاشته و به كمك بینی نفس عمیق بكشید. در این حالت دستی كه روی شكمتان گذاشتهاید باید بیشتر از دستی كه روی سینه قرار دارد بالا و پایین برود. هوا را تا جایی كه میتوانید از طریق دهان خارج كنید. سعی كنید تكنیكهای آرامسازی را صحیح یاد بگیرید و آنها را بدرستی اجرا نمایید تا نتایج قابل قبولی كسب كنید. افكار مزاحم را به چالش بكشیداگر از اضطراب مزمن رنج میبرید، احتمال دارد نگرش شما به زندگی به گونهای باشد كه آن را هولناكتر از آنچه هست تصور كنید، مثلا شاید وقوع شرایط ناگوار را بیشتر از حد واقعی احتمال میدهید، خیلی زود روی بدترین حالت ممكن تمركز میكنید یا با افكار منفی همانند حقیقت رفتار میكنید. ممكن است حتی توانایی شخصیتان برای مقابله با مشكلات زندگی را دستكم بگیرید و با اولین علامت بروز مشكل از پا درآیید. این نگرشهای غیرمنطقی و بدبینانه، اغتشاشهای شناختی نام دارند. هر چند اغتشاشهای شناختی بر پایه واقعیات نیستند، اما كنارگذاشتن آنها آسان نیست. اغلب اوقات آنها بدون آن كه بدانید به قسمتی از الگوی تفكر شما بدل میشوند. برای شكستن این عادات بد فكری و توقف نگرانی و اضطرابی كه به دنبال میآورند باید ذهن خود را از اول تمرین دهید. برای شروع، افكاری كه باعث بروز واهمه میشوند را شناسایی كرده و جزئیات آنها را یادداشت كنید. سپس بهجای این كه افكار خود را حقیقی فرض كنید، به آنها به چشم فرضیههایی برای آزمایش نگاه كنید و سعی كنید به سوالات زیر پاسخ دهید. چه شواهدی دارید كه افكار شما درست یا غلط هستند؟ آیا میتوانید نگرش مثبتتر و واقعگرایانهتری نسبت به وضعیت موجود داشته باشید؟ احتمال بهوقوع پیوستن آنچه از آن واهمه دارید، چقدر است؟ اگر این احتمال كم است، نتایج محتملتر چه هستند؟ آیا این افكار به شما كمك میكنند؟ چگونه نگرانبودن در مورد این افكار به شما كمك میكند یا چگونه به شما آسیب میرساند؟ اگر دوست شما همین نگرانی را داشته باشد به او چه خواهید گفت؟ اغتشاشهای شناختی كه میتوانند باعث افزایش نگرانی و استرس شوند، عبارتند از: نگرش سیاه و سفید به وقایع بدون هیچ حد وسط (اگر نتوانم موفق شوم، كاملا شكست میخورم.)، تعمیم دادن یك تجربه منفی و انتظار صحتداشتن آن برای همیشه (چون این بار نتوانستم استخدام شوم، دیگر هیچ وقت نمیتوانم)، تمركز روی نكات منفی و بیتوجهی به مثبتها و توجه به تنها چیزی كه مطابق برنامه پیش نرفته در مقابل بقیه چیزهایی كه درست به نتیجه رسیدهاند. استنتاجهای منفی بدون شواهد مثلا خواندن فكر دیگران (میدانم كه او در ذهنش از من متنفر است) یا پیشگویی (میدانم كه اتفاق بدی قرار است برایم بیفتد)، انتظار رخداد بدترین حالت ممكن (خلبان گفت وارد توربولانس هوایی میشویم، من میدانم هواپیما سقوط میكند)، باور این مساله كه احساسات شما بازتاب واقعیت هستند (اكنون احساس ترس عجیبی دارم، یعنی قرار است آسیب جسمی ببینم)، داشتن قانونی برای انجام دادن و انجام ندادن یكسری از كارها و تلاش فراوان برای شكستن این قانون. برچسبزدن به خودتان برپایه اشتباهات (من شكست خوردهام، نادانم، بازندهام)، مسوول قلمدادكردن خود برای چیزهایی كه در كنترل شما نیستند (تقصیر من است كه فرزندم تصادف كرد، باید به او میگفتم كه در موقع باران با احتیاط رانندگی كند). سعی كنید این موارد را بشناسید و در دام آنها گرفتار نشوید. یک شنبه 11 تير 1391برچسب:, :: 14:44 :: نويسنده : حمید امامی راد
![]() 1-هورمونهای اصلی استرس کورتیزول، اپی نفرین و اکسی توسین میباشند. 2-هر دو هورمون کورتیزول و اپی نفرین باعث افزایش فشار خون و سطح قند خون میشوند. هورمون کورتیزول به تنهایی باعث کاهش کارایی سیستم ایمنی بدن میگردد. 3-پس از ترشح دو هورمون اپی نفرین و کورتیزول هورمون اکسی توسین نیز از مغز ترشح می گردد تا اثرات دو هورمون نخست را تعدیل کند. هورمون اکسی توسین عواطف آرام بخش و حس مراقبت را افزایش میدهد. 4-در شرایط استرس زا میزان ترشح دو هورمون اپی نفرین و کورتیزول در زنان و مردان یکسان میباشد، اما میزان ترشح هورمون اکسی توسین در زنان بسیار بیشتر از مردان است. 5-حیوانات و انسانهایی که سطح هورمون اکسی توسین در بدن آنها بالاست آرام تر، آسوده خاطر تر و اجتماعی تر بوده و کمتر مضطرب میباشند. 6-هورمون تستوسترون مردان اثرات آرام بخشی اکسی توسین را بی اثر و هورمون استروژن زنان آن را تقویت میکند. 7-بنابراین زنان بهتر از مردان با استرس کنار می آیند. 8-پاسخ به استرس در مردان از نوع "جنگ یا گریز" و در زنان از نوع "مراقبت (از فرزندان) ، معاشرت و مصالحه" میباشد. 9-مراقبت شامل فعالیتهای مراقبت و نگهداری (فرزندان) که در جهت حفاظت از خود و فرزندان طراحی گردیده و باعث افزایش حس ایمنی و کاهش اضطراب و پریشانی در مادر میگردد. معاشرت و مصالحه شامل ایجاد و حفظ شبکه های اجتماعی میباشد. 10-زنان هنگام مواجهه با استرس سعی میکنند با دیگران به ویژه زنان تماس اجتماعی برقرار کرده و وقت خود را صرف مراقبت و رسیدگی بیشتر به فرزندان خود کنند. زنان تمایل دارند با ایجاد ارتباطات انسانی و تشکیل وحدت و یگانگی از مزایای امنیت و ایمنی موجود در گروه برخوردار گردند. 11-کنار آمدن با استرس در زنان بصورت یافتن حمایت اجتماعی و احساسی بمنظور صحبت کردن درباره تجربه احساسات، مرور وقایع روی داده و کاری که باید (در راه حل مشکل) صورت گیرد، انجام میگیرد. 12-مردان معمولا فعالیت گریز و خلاصی جستن را برای تخفیف استرس بر می گزینند. ایجاد سرگرمی و تفریح آرامبخش و یا اعتیاد به کار را به عنوان گریزگاه انتخاب میکنند. 13-از آنجایی که اعتماد بنفس در مردان از کفایت در عملکرد (موفقیت شغلی، برتری در رقابت ها و چالش ها، انجام وظایف) و در زنان از کفایت در روابط (ایجاد و حفظ آنها) نشات میگیرد، زنان معمولا هنگامی که خود را قربانی روابط کرده و نیازهای خود را نادیده میگیرند، و مردان زمانی که دستیابی به موفقیت و برتری را به هر قیمتی می پذیرند، دچار استرس میشوند. 14-شکست و ناکامی در روابط برای زنان، و شکست و ناکامی در عملکرد برای مردان از بزرگترین عوامل استرس زا در میان دو جنس میباشند. 15-بنابراین زنان با ایجاد ارتباط کلامی و احساسی و مردان با خلوت گزینی و سرگرم کردن خود با فعالیتهای انحرافی با استرس کنار می آیند. 16-از آنجایی که مردان باید استوار و قوی باشند مشکلات خود را انکار میکنند. 17-مردان افسردگی خود را بیشتر با بیان علایم جسمی افسردگی (نظیر سردرد) به اطلاع دیگران میرسانند تا با بیان احساسات خود. 18-مردان علایم بارز افسردگی را کمتر بروز میدهند (گریستن، اندوه، از دست دادن علاقه به فعالیتهایی که در گذشته لذت بخش بوده اند). اما در مقابل تحریک پذیر تر و پرخاشگر تر می گردند. 19-مردان با از دست دادن عزیزان خود نیز بطور متفاوت از زنان واکنش نشان میدهند. این باور قالبی که بروز احساسات نشانه ضعف مردان است و مردان بایستی در مقابله با ناملایمات و سختیهای زندگی استوار و با استقامت باشند، مردان مسئولیت کامل سوگواری خود را بعهده گرفته واندوه و سوگ خود را سرکوب میکنند. این سرکوب کردن اندوه دوره سوگواری را افزایش داده و به افزایش خشم، پرخاشگری، سوء مصرف مواد مخدر، افزایش کلسترول و فشار خون و دردهای جسمانی می انجامد. 20-از آنجایی که مردان در بیان آزادانه احساسات خود ناتوانند، با انجام فعالیت بیشتر با اندوه مقابله میکنند. اضافه کاری میکنند و یا زیاد به سفرهای کاری میروند. و یا به رفتارهای مخاطره آمیزی همچون روابط جنسی وسواسی و یا ورزشهای پرخطر روی می آورند و یا به مواد مخدر گرایش پیدا میکنند. 21-مردان در برابر فوت عزیزان خود تمایل به احیاء، ترمیم، بازسازی (روابط و شرایط) و بازگشت هر چه سریعتر به وضعیت عادی را از خود بروز میدهند. اما زنان تمایل دارند بروی فرد از دست رفته و احساسات جاری خود تمرکز کنند. 22-زنان اندوه و سوگ خود را ابراز و آن را با دیگران تسهیم میکنند و به گذشته مینگرند. اما مردان دردهای خود را به زبان نیاورده و معمولا اندوه خود را انکار میکنند. مردان اشکهای خود را پنهان میکنند و خشم را جایگزین اندوه میکنند. 23-مردان از گریه کردن شرم دارند، بنابراین با احساس خشم جلوی گریستن خود را میگیرند. زنان بالعکس ازاینکه ابراز خشم کنند احساس شرم میکنند بنابراین به گریه متوسل میشوند. 24-صحبت کردن و ابراز احساسات برای مردان دشوار است، چراکه در سرشت و ماهیت مردان نیست که از دیگران طلب کمک و یاری کنند. مردان تنها هنگامی که به نقطه بحران میرسند تقاضای کمک میکنند. 25-چنانچه میخواهید مردان را به صحبت کردن وادار کنید، آنها را در فعالیتی درگیر سازید. مثلا اگر شوهرتان از موضوعی اندوهگین است و به ماهیگیری نیز علاقمند است با وی به ماهیگیری بروید و خواهید دید که چگونه به حرف می آید. 26-مردان تمایل دارند تا احساسات خود را در قالب فعالیتها،کارها و اعمال بروز دهند، و معمولا اندوه خود را بطور فیزیکی و نه احساسی تجربه میکنند. آنها غم و اندوه خود را با تمرکز بر فعالیت های هدف محور که باعث برانگیختن تفکر، انجام دادن و عمل کردن میشود بروز میدهند. برای مثال چنانچه مردی حیوان خانگی خود را از دست بدهد جای گریستن و صحبت کردن درباره حیوان خانگی خود با دیگران (مانند زنان)، شروع به حفر زمین برای دفن حیوان میکند. و یا به یادگار یک گیاه را در محل دفن حیوان میکارد. و یا شعری را در وصف حیوان محبوب خود میسراید. مرد با این کارها هم حس کفایت خود را حفظ میکند و هم از اندوه می گریزد. 27-مردان نیز مانند زنان می گریند اما بیشتر در خلوت خود. اخذ: تبيان زنجان یک شنبه 11 تير 1391برچسب:, :: 14:43 :: نويسنده : حمید امامی راد
-
زن ها را درک کنيد تا صميميت فوران کند. تنها حسي که او را هراسان مي کند، عدم درک متقابل از سوي همسرش است... همان قدر که مردان از عدم شايستگي مي ترسند، زنان از اين که احساسات و عواطف شان درک نشود، بيمناک هستند. اگر مي خواهيد شوهري نمونه باشيد، بايد بدانيد که زنان را درک کنيد. نيازها، عواطف و حضور همسرتان را درک کنيد. شما بايد شادي، ناراحتي، سرزندگي، کسالت و همه حالات آنها را درک کنيد. زن بايد حرف بزند تا راحت شود. همين که شروع به تعريف کردن مي کنند، انگار که آن مسأله به بهترين شکل حل شده است. پس هرگز او را از تعريف و صحبت کردن بازنداريد. گوش کنيد. فراوان و فراوان به حرف هايش گوش دهيد. وانمود نکنيد که مي شنويد، بلکه با دقت به حرف ها و درد دلش گوش کنيد. هنگامي که صحبت مي کند، صميمانه نگاهش کنيد و گوش دهيد. راه حل ندهيد. سريع پيشنهاد و راه حل ندهيد. زن نمي گويد که شما مشکل را حل کنيد. او مي گويد چون تنها مي خواهد که گفته شود و نمي خواهد مسأله حل شود. اگر مي گويد:« سرم درد مي کند.» نگوييد:« برو دکتر». بگذاريد به صحبتش ادامه دهد. زن به توجه شما نياز دارد. به او توجه کنيد. به نيازهايش، به لباس هايش، به صورتش و آرايش جديدش، به فعاليتهاي روزانه اش و تمام صبوري هايش، وقتي وارد خانه مي شويد، نگاهش کنيد. به مهماني که مي رويد، بين مردم غرق نشويد و هر از گاهي دنبال او نيز بگرديد. او کفش تازه خريده و به شما مي گويد:« چطوره؟» و شما مي گوييد:« خوبه!» او خودش هم مي داند که کفش خوبي خريده است. چيزي بيش از اينها مي خواهد. او بايد بشنود که :« به پاهاي تو فوق العاده مي آيد!» زن دوست دارد مرد مقتدر باشد. مرد نبايد ضعيف باشد. زنان از تماشاي قدرت همسرشان لذت مي برند. مقتدر باشيد. دست کم نشان دهيد که مقتدريد. تلاش کنيد با شخصيت و محترم باشيد. خرابي هاي خانه را سريع تعمير و اصلاح کنيد. مسؤوليت پذير باشيد.زن دوست دارد که به او احترام بگذاريد. مي داند که احترام گذاشتن به او چقدر برايش لذت بخش است. مرد و زن در جلوي در ايستاده اند. زن لذت مي برد اگر شما بگوييد:« اول خانم ها» و او جلو برود.هرگز زن را جلوي ديگران خرد نکنيد. پيش بچه ها، فاميل و حتي غريبه ها با او خيلي محترمانه صحبت کنيد. به او احترام بگذاريد، به همسرتان قوت قلب دهيد. به او اطمينان دهيد. به او بگوييد که دوستش داريد. بگوييد که هميشه حمايتش مي کنيد و تنهايش نمي گذاريد. بگوييد که او يک کانون محبت است و خانه بدون او روح ندارد. قوت قلب، يک بمب صميميت است. اين قوانين بسيار ساده، اما مهم را اجرا کنيد، خواهيد ديد که صاحب بهشت روي زمين خواهيد شد. یک شنبه 11 تير 1391برچسب:, :: 14:41 :: نويسنده : حمید امامی راد
هزاران سال از خلقت انسان می گذرد؛ آفریده ای که خداوند هنگام آفریدنش بر خود آفرین گفت؛ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقین (1). او که با دمیدن نفخه الهی در کام وجودش، نشئه ای دیگر از عالم وجود را تجربه کرد؛ ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ (مۆمنون: 14)، تا موجودی خداگونه شود و مقام فَكانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنى (نجم:9) و مرتبه بلند فی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلیكٍ مُقْتَدِر (قمر:55) را به خود اختصاص دهد، او توانست با عظمتی که در درونش به ودیعه گذاشته شد، خلیفه خداوند گردد؛ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَة (بقره:30) و مسجود فرشتگان شود؛ وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَم. (بقره:34) اما چه روی داده و چه بر انسان گذشته است که کلام فرشتگان درپرسش از خداوند را در زندگی خود میبیند كه: أَتجَْعَلُ فِیهَا مَن یُفْسِدُ فِیهَا وَ یَسْفِكُ الدِّمَاء؛ آیا كسى را در آن قرار مىدهى كه فساد و خونریزى كند؟!. (بقره:30) آیا انسان برای چنین زندگانیای خلق شده است؟ آیا گذران عمرش باید این گونه باشد؟ چگونه است وقتی دفتر تاریخ بشر را ورق می زنیم، جز خطوط نورانی اندكی که با تلاش انبیا و اوصیا برای نجات بشر، نوشته شده است بقیه سطور چنان تاریک و ظلمانی است که دل هر خواننده را به درد آورده و چشم هر بیننده را گریان می کند. به راستی، تا چه زمانی باید این خطوط سیاه، کتاب تاریخ زندگی بشر را پلید و کثیف کند؟ خدایا! چه هنگام آنچه زیبنده مقام انسانی است، برای جامعه بشری رقم میخورد و در صفحه حیاتش، ترسیم میشود؟ تأمّل در نهاد آدمی و درک لطایف و ویژگی های نفس و درون او، روشن می کند که چرا انسان، برترین مخلوقات و شاهکار جهان آفرینش معرفی شده است. او موجودی عدالت خواه و حقّ جو است که هر جا با حقیقت وجود انسانی اش ظهور پیدا کرده، این حقیقت، نمود یافته و آشکار شده است. روحیه ایثار و گذشت، تعاون و همیاری، از صفات زیبای او است. در کنار این حالات ملکوتی و فرا مادّی، آنچه قابل دقّت است این که انسان، زیبایی و صفای زندگی و لذّت از بودن را وقتی معنا یافته می داند که شیرینی وجود و زندگی کردن، به کام همه انسانها طعم پیدا کند و همگان آن را بچشند. او طراوت و لطافت را زمانی ترجمه شده می بیند که محیط پیرامونش را شادابی فرا گرفته باشد. نشستن زیر درخت، کنار جوی آب روان و زلال، زمانی بر جان انسان گوارا می آید که چشم انداز نگاهش را درخت و سبزه، کوههای سر به فلک کشیده و امواج بی قرار دریا پر کرده باشد؛ اما اگر به هر طرف نگاه کند، جز زباله و ویرانی نبیند و هوا از بوی تعفّن آكنده باشد، آیا چنین منظره ای، لذّت دیدن دارد و زیر چنین درختی، صفای نشستن معنا می یابد؟ آیا روزی فرا خواهد رسید که صحنه های جنگ و غارت، انفجارها و ویرانی ها پایان یابد؟ آیا زمانی خواهد شد که دیگر پدر، شب هنگام و موقع برگشت به خانه، سرافکنده و شرمسار از دست خالی و عدم توان تدارک قوت زندگی نباشد؟ به راستی آیا صبحی فرا می رسد که شعاع های پر حرارت و زندگی بخش خورشید، به همه خانه ها و دل ها لبخند بنشاند؟ به جرأت می توان گفت میل فطری انسانها به حق طلبی و اجرای عدالت از یک سو، و وجود ظلم و ستم های فراوانی که به دلیل هوا و هوس و منفعت طلبی و شیطان پرستی عده ای، در جامعه پدید آمده و می آید از سوی دیگر، مردمان را در جست وجوی مصلح و منجی بی قرار کرده است؛ زیرا وقتی آنان اجرای عدالت را در توان خود ندیدند، بر آن شدند كه به پشتوانة کمک الهی و با حاکمیت مردی آسمانی، به این مهم نایل شوند. این، یکی از حکمت هایی است که روشن می کند چرا انبیای الهی و اوصیای بزرگوارشان، نوید ظهور چنین بزرگ مردی را به مردم دادهاند. اعتقاد به آمدن مصلح؛ ریشه در اعماق تاریخ و ادیان دارد. دین مقدس اسلام به ویژه مکتب تشیع نیز در باره ظهور این راد مرد الهی سخنان فراوانی دارد. میل فطری عدالت خواهی در آدمیان و وجود احادیث مهدویت در مجموعة بزرگ معارف دینی، باعث شد مردم از همان صدر اسلام، به وجود مقدس مصلح کل، حسّاسّیت ویژه پیدا کرده و به شناخت بیشتری از زوایای زندگی و ظهور او بپردازند؛ چرا که سخن از مهدی سخن از بزرگ مردی است که با ظهورش دامن ظلم برچیده شده و زمین، روی آرامش به خود می بیند و با اجرای عدالت، توسط او دیگر جایی برای زورمندان و زراندوزان نخواهد بود. و روشن است با وجود آن که این رویداد بزرگ، آرزوی دیرینه جامعه بشری است، در این میان، شیطان صفتانی نیز وجود دارند که راحتی و بقای خود را در عدم تحقّق این پدیده دانسته و برای جلوگیری از وقوع یا به تأخیر انداختن آن، دست به هر اقدامی میزنند و از هر نیرنگ و دسیسه ای استفاده می کنند، تا وضعیت و شرایط در جامعه به گونه ای رقم بخورد که اهداف آنان را تأمین کرده و حاکمیتشان را تثبیت كند. در کنار این گروه، افراد سودجویی نیز یافت می شوند که برای رسیدن به منافع مادی و به سبب افزون طلبی، به دنبال آنند که با فریب مردم، خود را مهدی موعود معرفی کنند، تا بتواند با همراهی برخی افراد جاهل، ایامی چند به ارضای شهوات مادی خود بپردازند. اکنون جای این سۆال است که با وجود این گونه افراد، چگونه می توان خود را برای ظهور آماده کرد و از حیله دشمنان رهایی یافت؟ آیا تحقق انقلاب جهانی امام مهدی علیه السلام شرایط خاصی دارد؟ آیا برای پیدایش آن، نشانه و علامتی وجود دارد؟ با توجه به مخفی بودن زمان ظهور و وجود مخالفان و سودجویان، آیا مردم دچار حیرت و سرگردانی نمی شوند؟ اینجا است که بحث شرایط ظهور، جایگاه ویژه ای می یابد. تعریف شرایط ظهورشرایط به معنای سببها و زمینه ها، به اموری گفته می شود كه تحقّق مطلوب و مشروط، به وجود آنها بستگی دارد و بدون تحقق اینها، مشروط به وجود نمی آید. یعنی یك نوع رابطه علّی و معلولی میان آنها برقرار است؛ مثلا برای آنکه محصول خوبی در تابستان برداشت شود لازم است شرایط آن مانند بذر سالم، آب مناسب، حرارت و تابش خورشید، کود کافی و سمّ پاشی به موقع فراهم شود، و یا دانش آموز برای آنکه نمره خوبی در پایان سال بگیرد و از جایزه برخوردار گردد باید در طول سال زحمت بکشد و به درستی درس بخواند. طبیعی است که در صورت عدم تحقّق شرایط، نه کشاورز باید منتظر برداشت محصول مناسب باشد و نه دانش آموز باید در انتظار گرفتن نمره خوب و جایزه باشد. بر این اساس، مراد از شرایط ظهور، آن دسته از اموری هستند كه تحقّق ظهور، وابسته به وجود آن هاست و تا آنها محقّق نشوند، ظهور نیز واقع نخواهد شد. اینك مناسب است به تعریف علایم ظهور نیز اشاره شود، تا تفاوت آن با شرایط روشن شود. علایم، به معنای نشانه ها، به اموری گفته می شود که نمایانگر مقصود و مطلوب میباشند. مراد از علایم ظهور، آن دسته از حوادثی است كه بر اساس بیان پیشوایان معصوم علیهم السلام، قبل یا در آستانة ظهور واقع خواهد شد و تحقّق هر كدام نزدیك شدن قیام حضرت مهدی تأملی در شرایط ظهور را نوید میدهد. با توجه به بیان فوق، می توان تفاوت های علایم و شرایط ظهور را چنین برشمرد:1. علایم، فقط كاشف از پدیده ظهورند؛ ولی شرایط محقّق ظهورند؛ از این رو علایم، در پیدایش مطلوب، نقشی ندارند به خلاف شرایط كه در پیدایش مشروط، دارای تأثیرند؛ 2. لازم نیست علایم در یك زمان جمع باشند، بلکه ممكن است یكی پس از دیگری تحقّق یابند؛ ولی شرایط باید در یك زمان جمع باشند، تا پدیده ظهور تحقّق عینی یابد؛ 3.علایم، از بین رفتنی است؛ ولی شرایط، پایدار و باقی است؛ 4.علایم، قابل شناخت بوده و معمولاً به وجود آن می توان پی برد (زیرا خاصیت نشانه بودن این است)؛ ولی تحقّق شرایط چندان قابل شناخت نیست و نمی توان به وجود آن آگاهی حتمی و كامل داشت (كه آیا همة شرایط محقّق شده است یا نه)5.ممكن است بعضی علایم موجود نشود و پدیده ظهور تحقّق یابد، ولی شرایط، حتماً باید موجود شوند. فواید و آثار بحثاگر آدمی بداند که ظهور منجی، شرایطی دارد و واقعاً مشتاق ظهورش باشد، حتماً به دنبال آن خواهد رفت که شرایط ظهور را در حدّ توان فراهم کند؛ زیرا می داند که تحقّق مشروط وابسته به تحقق شرط است و تا شرط نباشد، مشروط نخواهد بود. پس فایده دانستن شرایط ظهور آن است که انسانها را برای فراهم کردن شرایط به تلاش و جنبش وا می دارد. از آنچه گذشت اهمیت شرایط در مقایسه با علایم نیز روشن می شود؛ زیرا ظهور، وابسته به تحقق شرایط است نه علایم؛ پس باید شرایط فراهم گردد تا ظهور ممکن شود.
پی نوشت: [1].مۆمنون :14. یک شنبه 11 تير 1391برچسب:, :: 14:39 :: نويسنده : حمید امامی راد
برادران الهىتنها دوستانى ارزشمندند كه انسان را در مسير صحيح هدايت كنند و از گرداب هاى انحراف، نجات بخشند. چنين دوستانى، حافظ دين و ايمان انسان هستند و او را در گرفتارى هاى زندگى يارى خواهند كرد. بايد بكوشيم با افرادى كه از كردار و گفتارشان، عطر الهى برمى خيزد، طرح دوستى بريزيم. افزون بر آن، خود نيز بايد به اخلاق الهى آراسته باشيم تا در شمار كسانى درآييم كه پيامبر رحمت و مدارا، آنان را مى ستايد. ايشان مى فرمايد: خِيارُكُمْ مَنْ ذَكَّرَكُمْ بِاللهِ رُؤْيَتُهُ وَ زادَ فِى عِلْمِكُمْ مَنْطِقُهُ وَ رَغَّبَكُمْ فِى الاْخِرَةِ عَمَلُهُ.(33) بهترين شما آن كس است كه ديدار او، خدا را به ياد شما آورد و سخنانش، بر دانش شما بيافزايد و رفتارش، شما را به آخرت، مشتاق سازد. برخورد جوان مردانه با محرومانبسيارى از مردم با آنكه خود، بهترين غذاها را مصرف مى كنند، ولى هنگامى كه مى خواهند به فقيران غذا بدهند، غذايى مى دهند كه خودشان هيچ تمايلى براى خوردن آن ندارند. اين كار دور از جوان مردى است; زيرا مروت اقتضا مى كند انسان همان چيزى را براى ديگران بپسندد كه براى خود مى پسندد. بر اساس دستور قرآن مجيد و سيره ائمه معصومين(عليهم السلام)، شايسته است انسان از بهترين داشته هاى خود، به فقيران ببخشد و نبايد با دادن چيزهاى پست و بى ارزش، طبع انسانى آنان را خوار بشمارد; زيرا پيامبر اعظم (صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: لا تُطْعِموُا الْمَساكينَ مِمّا لا تَأكُلُونَ.(34) از آنچه خودتان نمى خوريد، به مسكينان ندهيد. برخورد مناسب با زيردستانانسان نبايد با زيردستان، برخورد متكبرانه و غيرانسانى داشته باشد. وظيفه اخلاقى ايجاب مى كند كه با ديگران به لطف و مهر سخن گوييم و به شكرانه موقعيتى كه خداوند در اختيارمان نهاده است، متواضع باشيم. چه بسا ممكن است زيردستان، از توانايى ها و كمال اخلاقى برخوردار باشند كه نزد خدا و خلق بسيار باارزش تر است. انسان ها را نبايد فقط با عينك جاه و مقام و موقعيت ها سنجيد; زيرا ميزان قضاوت درباره ديگران، اخلاق و رفتار و منش آنان است. براين اساس، پيامبر گرامى اسلام مى فرمايد: أَيَّما راع لَمْ يَرْحَمُ رَعِيَّتَهُ حَرَّمَ اللهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ.(35) هر مسئولى كه به زيردست خود رحم نكند، خدا، بهشت را بر او حرام مى كند. بصيرت به خودبعضى افراد با تعريف هاى بى جاى ديگران، احساس غرور مى كنند و مى پندارند به راستى آدم هاى خوبى هستند كه مورد توجه ديگران قرار گرفته اند. در نتيجه، خود را برتر مى بينند. برعكس، اگر مورد سرزنش و بدگويى ديگران قرار بگيرند، در روحيه آنان، اثر بسيار بدى مى گذارد و خواب و خوراك را از آنان سلب مى كند و گمان مى كنند كه انسان هاى بد، كوچك و بى ارزش هستند. اين دو، هيچ يك خود را با واقعيت تطبيق نداده اند. حقيقت آن است كه هر انسانى در درون خويش بهتر مى داند كه چگونه آدمى است و چه خصلت هاى خوب و بدى دارد. پيامبر اعظم (صلى الله عليه وآله) در توصيه اى ارزشمند مى فرمايد: إِسْتَفْتِ نَفْسَكَ وَ إِنْ أَفْتاكَ الْمُفْتُونَ.(36) (نيكى و بدى) را از خودت بپرس; ديگران هر چه مى خواهند، بگويند. بهترين كردارترك محرمات و انجام واجبات، راه دست يابى به كمال و اطاعت از ذات الهى است. در كنار اين اعمال عبادى و دورى از گناهان، آدمى بايد قناعت پيشه كند و به روزى تقسيم شده الهى راضى باشد. حرص و طمع از موانع كمال آدمى هستند و انسان كمال جو، در دام آنها اسير نمى شود. مگر نه اين است كه خداوند پيش از تولد كودك، روزى ا و را از پيش مهيا ساخته است و در اعماق درياها و اوج آسمان ها هيچ جنبنده اى را بى غذا رها نمى سازد. پس چگونه انسان مؤمن در غم روزى فرو مى رود و به هزاران ترفند دست مى زند تا نصيب و بهره اى بيشتر عايدش شود. چگونه خاطر آسوده نداريم و در آرامش نباشيم وقتى كه آفريننده اى مهربان، ناظر بر احوال بندگان است؟ آيا بهتر نيست كه براى دست يابى به زندگى زودگذر، زير بار منت و تملق نرويم و در هر حال، عزت و كرامت خويش را حفظ كنيم. به راستى كه آزادگان از جيفه دنيا و از بند تعلق آزادند. پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) در اين باره مى فرمايد: اَحَبُّ الْعَمَلِ اِلَى اللّهِ ثَلاثُ خِصال: مَنْ اَتَى اللّهَ بِمَا افْتَرَضَ عَلَيْهِ فَهُوَ مِنْ اَعْبَدِ النّاسِ وَ مَنْ وَرَعَ عَنْ مَحارِمِ اللّهِ فَهُوَ مِنْ اَوْرَعِ النّاسِ وَ مَنْ قَنَعَ بِمَا رَزَقَهُ اللّهُ فَهُوَ مِنْ اَغْنَى النّاسِ.(37) بهترين كارها نزد خدا، سه كار است: انجام دادن واجبات و كسى كه واجبات خود را به جا بياورد، از عابدترين مردم است; دورى از گناهان و هر كس از محرمات اجتناب كند، از پارساترين مردم است; قناعت به داده خدا و شخصى كه به روزى خدا قانع باشد، از بى نيازترين مردم است. بى احترامى به والدينپدر و مادر حق بزرگى بر انسان دارند; زيرا حيات و هستى انسان ها، مرهون وجود والدين است و خدمات شبانه روزى فرزندان نمى تواند ذره اى از تلاش خالصانه و بى دريغ آنان را پاسخ گو باشد. چه بسيار ناپسند است اگر انسانى كه توان كوچك ترين حركتى را نداشت و با مراقبت و نگه دارى والدين، به دوران شكوفايى و جوانى رسيده است، با ناسپاسى و نمك نشناسى به والدين ناسزا بگويد و مايه رنجش خاطر آنان گردد. ادب و انسانيت اقتضا مَلْعُونٌ مَنْ سَبَّ أَباهُ مَلْعُونٌ مَنْ سَبَّ أُمَّهُ.(38) كسى كه به پدر و مادرش ناسزا گويد، ملعون است. بى نيازى و توانگرىمتأسفانه مى بينيم گاهى افراد ثروتمند به بى بند و بارى روى مى آورند و ثروت هاى خدادادى را در مسير نادرست به كار مى گيرند. اين در حالى است كه مى توان داده هاى خدا را در راه خدايى مصرف كرد كه اگر چنين شود، خشنودى خالق و مخلوق را به همراه دارد. چه بسيار انسان هايى كه زير اين آسمان كبود حاتموار زيستند و نام نيك دنيايى براى خويش به يادگار گذاشتند و پاداش بى پايان الهى را در عالم برزخ و دنياى جاويدان ذخيره كردند. آرى، مى توان ثروت فناپذير دنيا را ارزشمند و جاودانه كرد، به شرطى كه بر اساس آموزه هاى دينى از آن بهره بردارى شود. رسول گرامى اسلام مى فرمايد: نِعْمَ الْعَونُ عَلى تَقْوَى اللّهِ الْغِنى.(39) بى نيازى و توانگرى، براى پرهيزگارى، خوب ياورى است.
(33) - همان، ش 1478. یک شنبه 11 تير 1391برچسب:, :: 14:38 :: نويسنده : حمید امامی راد
امام مهدى (عليهالسلام) فرمودند: يا مَن أظهَرَ الجَميلَ و سَتَرَ القَبيحَ يا مَن لَم يُؤاخِذ بِالجَريرَةِ و لَم يَهتِكِ السِّترَ يا عَظيمَ المَنِّ يا كَريمَ الصَّفحِ يا حَسَنَ التَّجاوُزِ؛ اى آنكه [كار] زيبا را آشكار مىكند و [كار] زشت را مىپوشاند! اى آنكه بر بدكارى مؤاخذه نمىكند و پرده نمىدرد ! اى آنكه منّتش بزرگ و چشم پوشىاش كريمانه و گذشتش نيكو است ! امام مهدى (عليهالسلام) فرمودند: إنَّ اللّهَ مَعَنا ، فَلا فاقَةَ بِنا إلى غَيرِهِ و الحَقُّ مَعَنا فَلَن يُوحِشَنا مَن قَعَدَ عَنّا ؛ خدا با ما است و نيازمند ديگرى نيستيم . حق با ما است و باكى نيست كه كسى از ما روى بگرداند. امام مهدى (عليهالسلام) فرمودند: إجعَلوا قَصدَكُم إلَينا بِالمَوَدَّةِ عَلَى السُّنَّةِ الواضِحَةِ ؛ گرايش خود را به ما ، با دوست داشتن سنّت روشن همراه كنيد . امام مهدى (عليهالسلام) فرمودند: أنَا الَّذي أملأَُها عَدلاً كَما مُلِئَت جَورا ؛ منم كه زمين را از عدالت لبريز مىكنم ، چنان كه از ستم آكنده است . امام مهدى (عليهالسلام) فرمودند: أنا خاتِمُ الأوصِياءِ ، بي يُدفَعُ البَلاءُ مِن أهلي و شيعَتي ؛ من وصىّ آخرينم؛ به وسيله من بلا از خانواده و شيعيانم دفع مىشود . امام مهدى (عليهالسلام) فرمودند: أنَا بَقِيَّةُ اللّهِ في أرضِهِ و خَليفَتُهُ و حُجَّتُهُ عَلَيكُم ؛ من يادگار خدا در زمين و جانشين و حجّت او بر شما هستم . امام مهدى (عليهالسلام) فرمودند: إنّي أمانٌ لأِهلِ الأرضِ كَما أنَّ النُّجُومَ أمانٌ لأِهلِ السَّماءِ ؛ من مايه امان اهل زمينم ؛ چنان كه ستارگان مايه امان اهل آسماناند . امام مهدى (عليهالسلام) فرمودند: إنَّ اللّهَ بَعَثَ مُحَمَّدا رَحمَةً لِلعالَمينَ و تَمَّمَ بِهِ نِعمَتَهُ ؛ خداوند محمّد را برانگيخت تا رحمتى براى جهانيان باشد و نعمت خود را تمام كند . امام مهدى (عليهالسلام) فرمودند: كان [الإمامُ العَسكَري عليهالسلام] نُورا ساطِعا و قَمَرا زاهِرا اختارَ اللّه لَهُ ما عِندَهُ فَمَضى عَلى مِنهاجِ آبائِهِ حَذوَ النَّعلِ بِالنَّعلِ ؛ او (امام حسن عسکری علیه السلام) نورى فروزان و ماهى درخشان بود كه خداوند آنچه را نزد خود بود براى او برگزيد . او راه و روش پدران بزرگوار خود را گام به گام دنبال كرد تا رحلت فرمود . امام مهدى(عليهالسلام) در زيارت ناحيه مقدّسه خطاب به امام حسین(علیه السلام) می گویند: لأَندُبَنَّكَ صَباحا و مَساءً و لأَبكِيَنَّ عَلَيكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما ؛ هر صبح و شام بر تو گريه و شيون مىكنم و در مصيبت تو به جاى اشک، خون مىگريم . عَنْ حَسَنِ بْنِ مُثْلَةِ عَنِ الْمَهْدِىِّ عليهالسلام اِنَّهُ قالَ: مَنْ صَلاّها فَكَاَنّما صَلاّها (هُما) فِى الْبَيْتِ العَتيقِ؛ حسن بنمثله (جمكرانى) از حضرت مهدى(عليهالسلام) نقل مىكند كه امام مهدی عليهالسلام (بعد از دستور ساختن مسجد جمكران) فرمودند: كسى كه در آن مسجد نماز بخواند، همانند اين است كه در خانه عتيق (يعنى كعبه) نماز خوانده است. حضرت مهدى(عليهالسلام ) فرمودند: وَ إنّى لَأمانٌ لِأهْلِ الْأرْضِ كَما أنَّ النُّجُومَ أمانُ لِأهْلِ السَّماءِ؛ من مايه امنيت زمينيان هستم، همان طور كه ستارگان موجب امنيت آسمانيانند. حضرت مهدى(عليهالسلام ) فرمودند: أنَا بَقِيَّةٌ مِنْ آدَمَ وَ ذَخيرَةٌ مِنْ نُوحٍ وَمُصْطفى مِنْ إبراهيمَ وَصَفْوَةٍ مِنْ مُحَمَّدٍ صلىاللهعليهوآله؛ من باقيمانده از آدم و ذخيره نوح و برگزيده از ابراهيم و خلاصه محمد[كه درود خدا بر آنان باد]مىباشم. حضرت مهدى(عليهالسلام ) فرمودند: وَ أنَا أعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الْعَمى بَعْدَ الْجَلاء، وَمِنَ الضَّلالَةِ بَعْدَ الهُدى وَ مِنْ مُوبِقاتِ الْأعْمالِ، وَ مُرْدياتِ الْفِتَنِ فَإنَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ: الم أحَسِبَ النّاسُ أنْ يُتْرَكُوا أنْ يَقُولُوا آمَنّا وَهُمْ لا يُفْتَنُون؛ به خدا پناه مىبرم از كورى بعد از روشنايى و روشن بينى و از گمراهى بعد از هدايت، و از چيزهايى كه موجب نابودى اعمال مىشود و به او پناه مىبرم از آزمايشهاى هلاك كننده. زيرا خداوند متعال فرمايد: آيا مردم تصور مىكنند همين كه گفتند ايمان آورديم رها مىشوند و مورد آزمايش قرار نمىگيرند؟ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُثْمانَ الْعَمْرى رَضِىَاللّهُ عَنْهُ قالَ، سَمِعْتُهُ يَقُولُ: وَاللّهِ إنَّ صاحِبَ هذَاالْأمْرِ لَيَحْضُرَالْمَوْسِمَ كُلَّ سَنَةٍ، فَيَرى النّاسَ وَ يَعْرِفُهُمْ وَ يَرَوْنَهُ وَ لايَعْرِفُونَهُ؛ محمد بن عثمان عمرى[نايب امام مهدی(عليهالسلام)] گويد: از حضرت شنيدم كه مىفرمودند: به خدا قسم صاحبالامر هرسال در مراسمحج حضور پيدا مىكند و مردم را مىبيند و آنان را مىشناسد ولى مردم او را مىبينند ولى او را نمىشناسند. اخذ: تبيان زنجان یک شنبه 11 تير 1391برچسب:, :: 14:37 :: نويسنده : حمید امامی راد
-
استراتژی دشمنان در جنگ علیه امام مهدی (ع)دشمنان اسلام در سالهای اخیر شروع به انجام طرحی جهانی کردهاند تا شرایط و امکانات لازم را برای از بین بردن مسئله مهدویت و خالی کردن اصول مهدویت از محتوای اصلی آن، فراهم آورند. دشمنان ـ قطع نظر از گرایشهای مختلفشان ـ در حال حاضر با تمام قدرت به جنگ با مسئله مهدویت میپردازند زیرا به خوبی از سرنوشت شوم وسیاهی که در انتظارشان است، آگاهند؛ به همین دلیل، از سالها پیش، برای نابود ساختن هر قدرت یا نیرویی که میتواند به پیروزی قیام جهانی امام (علیه السّلام) و به فتوحات ایشان کمک کند، برنامهریزی و تلاش میکنند. با توجه به این نکته، حجم حملات پیدرپی و سخت دشمنان به مهدویت در سالهای اخیر شگفتانگیز نیست. با مطالعة حوادث و رویدادهای کنونی میتوانیم به میزان دشمنی با اصل مهدویت و خطرناک بودن این مسئله پی ببریم. اکنون در سایة ارادة ستمگرانه و با نفوذ بینالمللی و پشتیبانیهای تبلیغاتی دشمنان، تلاش میشود نظریات و افکاری که اصل وجود ایشان را زیر سؤال میبرد، اشاعه یابد. این دستان پلید و ستمگر تلاش میکنند استراتژی کاملی را به اجرا درآورند و مجموعهای به ظاهر فرهنگی را که در بطن خود مخالف مهدویت است، سازماندهی نمایند. در عصر کنونی، دشمنی با امام مهدی(علیه السّلام) و عقیدة مهدویّت به نهایت پلیدی رسیده است. دشمنان در این راه تلاش میکنند نوعی رویارویی فکری، روانی و اجتماعی ـ سیاسی در اذهان مردم و در محافل طرفدار این عقیده به وجود آورند. آنها در ادامه، قصد دارند طیّ حملهای سخت به عقیدة اصیل مهدویت، اندیشة وجود امام مهدی(علیه السّلام) و مسائل مربوط به آن را، مانند نگاه خوشبینانه به آینده و داشتن دیدگاه مثبت و فعالیّتهای خاص را کم کم به حاشیه بکشانند و در نهایت آن را از ذهن مردم بزدایند. تمام کسانی که از امام مهدی(علیه السّلام) میهراسند و نمیخواهند ایشان قیام کنند، اصول و اهدافی مخالف اصول واهداف امام(علیه السّلام) دارند و منافع آنها در برخورد با اصول عدل الهی به خطر میافتد، به همین دلیل به دشمنی با امام مهدی(علیه السّلام) میپردازند. از این رو باید گفت، زمانی که ما در مورد دشمنان امام(علیه السّلام) در زمان حاضر سخن میگوییم، هدفمان اشاره به جبهة سیاسی دشمن و مخالف با ایشان یا رژیم و حکومتی است که برنامهریز یا اجراکنندة طرح و استراتژی جنگ و دشمنی با امام است. شایان ذکر است که روایات از این گروه مردمان تحت عنوان «اهل روم» یاد کردهاند. یهودیان و صهیونیزم جهانی به جنگ با مهدی(علیه السّلام) میپردازند زیرا آنها به خوبی میدانند که به دست ایشان نابود میشوند و نیز به این دلیل که تمام متون کهن آنها تأکید میکنند که حتماً مهدی(علیه السّلام) با یهودیان به جنگ میپردازد و تورات قدیمی و اصلی خبر ظهور مهدی(علیه السّلام) را داده است. سؤال بسیار مهمی که در اینجا ذهن ما را مشغول میکند این است که دشمنان ـ صهیونیستها و غربیها ـ چه طرحها وبرنامههایی در جنگ ضدّ امام مهدی(علیه السّلام) در حال حاضر دنبال میکنند؟ آنها چگونه خود را برای ظهور ایشان آماده میکنند؟ تاریخ از این حقیقت خبر میدهد که، دشمنان همواره برای آمدن پیامبران و فرستادگان الهی آماده میشدهاند و داستان حضرت موسی(علیه السّلام) و فرعون، حضرت عیسی(علیه السّلام) و یهود، حضرت محمّد(ص) و یهودیان، از جمله نمونههای بارز آن است. یهودیان و دشمنان ادیان، اخبار تولد پیامبر اسلام(ص) را دنبال میکردند و در زمان کودکی آن حضرت(ص) قصد داشتند ایشان را از بین ببرند. آنها هماکنون نیز حوادث و رویدادهای جهان را رصد میکنند و نشانههای ظهور منجی الهی ادیان را مورد بحث و مطالعه قرار دادهاند. به همین دلیل در جنگ خود ضدّ ایشان از یک استراتژی خاص و معین پیروی میکنند و میخواهند ایشان را از بین ببرند. امّا این استراتژی چیست و بارزترین و مهمترین عناوین و سرخطهای آن چه میباشد؟ منتظران واقعی امام که خود را برای ظهور ایشان آماده میکنند، باید از توطئهها و دسیسههای دشمنان ضدّ امام مهدی(علیه السّلام) در حال حاضر آگاه باشند تا طرحها و برنامههای آنها را بشناسد و بتوانند استراتژی آن را خنثی کنند. چگونگی دشمنی دشمنان با مسئله مهدویت در حال حاضر و نوع تحرکات و مقابله و رویارویی و مواضعی که آنها اتخاذ میکنند دارای ابعاد مختلف است امّا برخی از این دشمنیها برای مؤمنان روشن و شناخته شده است. باید توجه داشت، زمانی که از استراتژی دشمنان سخن میگوییم، در حقیقت با یک طرح و برنامة کامل طولانیمدت و دارای اهداف متعدد، روبرو هستیم و از روشهای قدیمی و جدید و متنوع و پلیدی برای رویارویی با مسئلهای که آنها پیشاپیش نتایج آن را میدانند و منتظر وقوعش هستند، استفاده میکنند. از این رو ما باید از روشهای نوین جنگ و دشمنی ضدّ امام مهدی(علیه السّلام) در حال حاضر آگاه باشیم و مؤمنان را نیز از آن آگاه سازیم. همچنین ما باید از آمادگی، امکانات و تجهیزات آنها برای درگیریها و جنگهای آینده اطلاع کافی داشته باشیم. با بررسی اوضاع واحوال کنونی جهان، میتوانیم برخی از مهمترین عناوین و خطوط استراتژیک دشمنان در جهت مقابله با امام مهدی(علیه السّلام) را دریابیم. طرق تحقق این استراتژی را میتوان در موارد ذیل مشاهده کرد: 1. ایجاد تردید در مورد صحت اندیشة مهدویت:دشمنان ضمناً اشاره میکنند که عقیده مهدویت یک عقیده خیالی و وهمی است و میگویند: کسانی که به این مسئله ایمان دارند، در حقیقت در خواب و رؤیا به سر میبرند. این روش، انگیزهها و ریشههای روانی خاصی نسبت به آینده در خود نهان دارد؛ از جمله میراندن و از بین بردن تمام ابعاد مثبت ایمان به این اندیشه مانند خوشبینی، امید، مثبتاندیشی و انتظار برای فرا رسیدن آیندهای روشن و درخشان، ایجاد یأس و ناامیدی، شکست، بدبختی و بدبینی. 2. ایجاد تردید در وجود امام(علیه السّلام) و تاریخ ولادت ایشان و ترویج این شایعه که ایشان در آینده متولد خواهند شد:این امر، به منظور آماده کردن زمینههای فکری و فرهنگی برای ظهور مدعیان دروغین و ضربه وارد ساختن از طریق آنان به اصل مهدویت صورت میگیرد و باعث شده که در حال حاضر شمار مدعیان مهدویت رو به افزایش رود. البّته این چیز جدیدی نیست امّا با تشویق وحمایت قاطع و روشن آنان پیوسته تکرار میشود. یکی از روشهای جنگ فرهنگی دشمنان، گسترش دادن شبهات مخالفان عقیدة مهدویت است، مانند: ـ تأکید بر اینکه نام مهدی(علیه السّلام) در «صحیح» بخاری و «صحیح» مسلم نیامده است. ـ نادرست و ضعیف شمردن نظریات ابن خلدون به خاطر احادیثی که در مورد امام مهدی(علیه السّلام) روایت کرده است. ـ تمرکز بر یک روایت در «سنن» ابن ماجه که میگوید: هیچ مهدیای جز عیسی بن مریم نیست. ـ ترویج این نظریه که مهدی مردی از مردم عادی است؛ یعنی به جای اینکه بگویند مهدی از تبار پیامبر(ص) است میگویند، از امّت پیامبر است. ـ ادعای اینکه مسئله مهدویت، مسئلهای قدیمی به تقلید از آیینهای دیگری است که ادیان گذشته از آن سخن گفتهاند. ـ تردید و ابهام افکنی در مورد نام امام(علیه السّلام) و دامن زدن به این مسئله که او هم نام من و پدر او همنام پدر من است و تأکید بر این نکته که مهدی(علیه السّلام) در آینده متولد خواهد شد. هدف از القای این شبهات رواج این انگاره است که اندیشة مهدویت، اندیشهای واهی و غیر واقعی است و هیچ اصالتی ندارد؛ حتی قرآن کریم نیز بر آن صحّه نگذاشته است. علاوه بر این، آنها قصد دارند در مورد صحت احادیث مهدوی(علیه السّلام) نیز اظهار تردید کنند و در نتیجه میخواهند بگویند هیچ نیازی به آماده شدن و انتظار برای ظهور امام مهدی(علیه السّلام) نیست، حتّی اگر مهدیای باشد و ایمان به او جزء واجبات باشد، مهدی منتظر فردی عادی از میان امت اسلامی است که در آینده متولد خواهد شد. با این شگرد آنها، هرکس میتواند خود را به جای او جا بزند، تمام این روشهای فریبنده و توأم با مکر وحیله ما را با بدترین جنگ روانی و سختترین جنگ نظامی روبهرو میکند و این، جنگ افکار، ارزشها و اعتقادات است (البّته همه میدانیم که علمای بزرگ و دانشمند به همة این شبهات پاسخ داده و حقیقت را روشن ساختهاند) اهمیّت و خطیر بودن این استراتژی دشمنان آن است که آنها میخواهند برای رسیدن به اهداف شوم و پلیدشان افکار و عقاید ویرانگر را با هر روشی در ذهن مردم وارد سازند. مهمترین اهداف آنها از این روشها عبارت است از: 1. قطع امید و آرزوهای مردم و از بین بردن حسّ خوشبینیها در مورد آینده به دلیل ایمان به اصل مهدویت و از بین بردن جنبههای مثبت روحیه انتظار، 2. آماده سازی زمینههای فکری و فرهنگی در جوامع اسلامی برای ظهور مدّعیان دروغین مهدویت. ایجاد نوعی حسّ بیزاری روانی و فکری نسبت به امام(علیه السّلام) و مهدویت در جوامعی که به این اندیشه اعتقاد دارند. آنها این کار را از طریق پشتیبانی و حمایت از مدعیان مهدویت و پیامبری انجام میدهند. دشمنان اسلام از واقعیتهای تلخ و بد روانی جوامع اسلامی و کثرت شکستهای مختلف مردم در آن استفاده کرده، به خوبی از میزان نتیجه این حالات روانی آگاهند و از آن برای تخریب و نادرست جلوه دادن مهدویت استفاده میکنند. کینه و دشمنی دشمنان امام مهدی(علیه السّلام) به جایی رسیده که سعی در بالا بردن شمار مدعیان مهدویت و تقویت اینگونه اقدامات برای ویران ساختن اسلام از درون آن دارند. آنها اموال و کمکهای زیادی به این اشخاص و پیروانشان میرسانند و اشخاص ضعیفالایمان را تشویق به پیوستن به آن جنبشهای ویرانگر میکنند. از جمله نمونههای آن، رفتار دولتمردان روسیه با بابیّت و بهائیت در ایران و حمایت انگلستان از قادیانه درهند است. دشمنان اسلام در حال حاضر نیز با قدرت تمام از مدعیان مهدویت و پیامبری حمایت میکنند و به همین دلیل است که مشاهده میکنیم شمار مدعیّان مهدویت و پیامبری در دوران معاصر در مقایسه با دورههای تاریخی قبل، پیوسته درحال افزایش است. این ادّعاها سیری صعودی دارد و روز به روز در حال افزایش است و میتوان آن را یک پدیده دانست. نکته بسیار مهم اینکه سرانجام بیشتر مدعیّان در سالهای اخیر به بیمارستانهای روانی کشیده شده و بسیاری نیز محکوم به حبس شدهاند. این بدین معناست که دستگاههای قضایی مطمئن شدهاند که اینگونه اشخاص مشکلات روانی و عقلی ندارند. سؤال مهمی که مطرح میشود این است که چه کسانی پشت پرده هستند و از اینگونه اشخاص حمایت و پشتیبانی میکنند؟ دلایل و اسناد حاکی از آن است که پشتیبان و حامی و تغذیه کننده اصلی اینگونه جنبشهای ویرانگر در اسلام، صهیونیزم است که از شرایط بد روانی حاکم در جوامع اسلامی و کثرت شکستهای مردم در این جوامع به نفع خود بهرهبرداری میکند. در اینجا باید رازی را فاش کنیم و آن اینکه اکنون در اسرائیل مرکزی برای حمایت و پشتیبانی از مدعیان مهدویت و پیامبری در جوامع عربی وجود دارد و آنها اینگونه اشخاص را آموزشهای خاص میدهند، سپس آنها را به کشورهای جهان اسلام میفرستند تا از این طریق، پایههای ارزشهای دینی و اخلاقی را سست کرده، باورها و عقاید اصیل را خدشهدار کنند. علاوه بر این، اسرائیل شروع به ساختن ساختمان محفل اصلی بهائیان در البهجـ[ در شهر عکا ـ محلّ قبر بهاء ـ نموده و حدود 250 میلیون دلار به آن اختصاص داده است. در تاریخ 22 می 2001 با حضور 4500 نفر از رهبران بهایی از سراسر جهان، باغهای نوزدهگانه آنها افتتاح شد و طیّ آن مراسم، روشها و برنامههای راهبردی گسترش دین بهائی مورد بحث و بررسی قرار گرفت. تردیدی نیست که دشمنان اسلام پشت پردة برخی از ادّعاهای مهدویت حضور جدّی دارند. خطر این اقدام، آن است که گسترش مدّعیان مهدویت در دوران معاصر و پی در پی مواجه شدن آنها با شکست، ممکن است به تدریج باعث بیزاری و فرار مردم از مهدویت و اتخاذ مواضعی ضدّ آن شود. هدف آنها از اين كار، دور ساختن مؤمنان از اين باور و عقيده اصيل است. شايد اين دشمنان تصور ميكنند كه پيروزي و موفقيّت يكي از اين مدعيان دروغين، زمينه را براي قانع كردن مسلمانان به اينكه بشارتهاي موجود در احاديث و روايات تحقق يافته است فراهم ميسازد و در اين صورت، انديشه انتظار ظهور مهدي واقعي، ديگر بيهوده است و اينگونه آمادگي براي ظهور كمرنگتر ميشود و شوق مؤمنان كم كم از بين ميرود گويي كه اصلاً قبلاً چنان حس و شوقی برای ديدار وجود نداشته است. اينگونه عقيده مهدويت در دلها و جانهاي مردم ميميرد و همراه با آن اثر گذاري فرهنگ مهدويت نيز از جوامع اسلامي رخت برميبندد. اخذ: تبيان زنجان یک شنبه 11 تير 1391برچسب:, :: 14:34 :: نويسنده : حمید امامی راد
![]() جامعه پویا و سالم که مشعل توسعه فکری و فرهنگی را در دست دارد و در تباهی ها و مفاسد کنونی که چون مرداب های متعفّن جهان را فرا گرفته، انسان های تشنه حق را به سرچشمه معنویت و معرفت توجّه می دهد، در صورتی می تواند در این راه موفق شود که در جهت بهبود وضع فکری و روحی جوانان اهتمام ورزد. بی تردید بزرگ ترین و مۆثرترین عاملی که جوانان را به سوی معارف ناب الهی سوق می دهد و عزّت و عظمت آنان را میسر می سازد و روح ایمان و فداکاری را در اعماق وجودشان احیا می کند، معرفی ابعاد زندگی اسوه های فضایل و جلوه های مکارم است. در واقع نسل جوان در جستجوی اسوه ای شایسته و قهرمانی محبوب است تا اخلاق و رفتار خویش را مطابق او تنظیم نماید. بدان امید که پرتوی از کمالات الگوی خویش در وجودش راه یابد. یکی از این اسوه های شایسته فضایل و طلایه داران عظمت های معنوی، حضرت علی اکبر علیه السلام است.
ستاره ای در آسمان عصمتدر روز یازدهم شعبان سال سی و سوم هجرت، ستاره ای پرفروغ در آسمان خاندان عصمت هویدا گردید که درخشش و تابش آن خیل شیعیان را در موجی از شادی و شعف فرو برد. با ولادت این دُرّ درخشان در شهر مدینه رایحه عطرآگین رسول خدا در فضای خانه وحی بیش از پیش استشمام گردید. پدرش امام حسین علیه السلام، سبط رسول خدا و سید جوانان بهشت؛ و مادرش لیلی، دختر ابی مرة بن عروة بن مسعود ثقفی است. زنی که پاکی و بهره وافرش از ایمان موجب گردید تا با زنان اهل بیت عصمت و طهارت همنشین باشد و بر سر سفره انسان های پاک و وارسته حاضر گردد. اجداد این زن از یاران رسول خدا صلی الله علیه و آله بوده اند، چنانکه حارث بن خالد مخزومی درباره وی شعری سروده که ترجمه اش چنین است: «او (لیلی) ، پدر و مادرش، وفادارترین قریش در حفظ پیمان هستند و عموهایش از تیره ثقیف می باشند.»(1) حضرت علی اکبر علیه السلام در خاندانی نشو و نما یافت که حافظ سرّ خداوند و جانشینان بر حقّ آخرین پیامبر او هستند. شرایط خانوادگی و محیط پرورش او پاکیزه ترین و عالی ترین مکان بود. امام حسین علیه السلام علیه السلام در سایه معیارهای تربیتی قرآن و سنت، شخصیت فرزندش را شجاع، طالب فضیلت و مُصرّ در احقاق حق بارور نمود و عالی ترین عواطف را نثار فرزندش کرد امام حسین علیه السلام نام وی را « علی » نامید تا برخلاف تبلیغات مسموم و شایعات امویان، نام پدر را در جامعه اسلامی احیا کند. از سنت های ائمه این بود که برای فرزندان خود کنیه تعیین می کردند.(2) حضرت حسین علیه السلام نیز در جهت اجرای این سنّت پسندیده کنیه پدرش «ابوالحسن» را برای فرزندش، علی اکبر علیه السلام، برگزید.(3) در آداب زیارت علی اکبر علیه السلام ـ که ابو حمزه ثمالی از امام ششم روایت کرده ـ آمده است که «صورت را بر قبر بگذار و بگو: «صلّی اله علیک یا اباالحسن» و این ذکر را سه مرتبه تکرار نما».(4) آن حضرت به لقب «اکبر» معروف گردید و این لقب به دلیل فزونی سن او از امام سجّاد علیه السلام می باشد.(5)
غنچه ای در بوستان وحی
ادامه مطلب ... یک شنبه 11 تير 1391برچسب:, :: 14:31 :: نويسنده : حمید امامی راد
![]() از رسول خدا (علیه السلام) روایت شده هرکس هر روز ده مرتبه این دعا را بخواند حق تعالى چهار هزار گناه كبیره او را بیامرزد و اورا از سكرات مرگ و فشار قبر و صدهزار هول قیامت نجات دهد و از شر شیطان و لشكرهاى او محفوظ گردد و قرضش ادا شود و هم و غمش زایل گردد: اَعْدَدْتُ لِكُلِّ هَوْلٍ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ براى هر هول و ترس كلمه لا اله الا الله آماده كرده ام. وَ لِكُلِّ هَمٍّ وَ غَمٍّ ما شاءَاللَّهُ براى هر هم و غم كلمه ماشاء الله را آماده كرده ام. وَ لِكُلِّ نِعْمَةٍ الْحَمْدُ لِلَّهِ براى هر افزونی نعمت كلمه الحمد لله را آماده كرده ام وَ لِكُلِّ رَخآءٍ اَلشُّكْرُ لِلَّهِ براى هر آسانى و فراوانى كلمه شكرا لله را آماده كرده ام. وَ لِكُلِّ اُعْجُوبَةٍ سُبْحانَ الِلَّهِ براى هر شگفت آورى كلمه سبحان الله را آماده كرده ام. وَ لِكُلِّ ذَنْبٍ اَسْتَغْفِرُاللَّهَ براى هر گناهى كلمه استغفار را آماده كرده ام. وَ لِكُلِّ مُصیبَةٍ اِنّا لِلّهِ وَ اِنّا اِلَیْهِ راجِعُونَ براى هر ناگوارى انالله و ... را آماده كرده ام. وَ لِكُلِّ ضیقٍ حَسْبِىَ اللَّهُ براى هر سختى كلمه حسبى الله را آماده كردم. وَ لِكُلِّ قَضآءٍ وَ قَدَرٍ تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ براى قضا و قدر كلمه توكلت على الله را آماده كرده ام. وَ لِكُلِّ عَدُوٍّ اِعْتَصَمْتُ بِاللَّهِ براى هر دشمنى اعتصمت بالله را آماده كرده ام. وَ لِكُلِّ طاعَةٍ وَ مَعْصِیَةٍ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظیمِ و براى هر طاعت و نا فرمانى كلمه لا حول ولا قوه... را آماده كردم. یک شنبه 11 تير 1391برچسب:, :: 14:29 :: نويسنده : حمید امامی راد
احادیثی از حضرت مهدی(عج)![]() امام مهدى (عليهالسلام) فرمودند: يا مَن أظهَرَ الجَميلَ و سَتَرَ القَبيحَ يا مَن لَم يُؤاخِذ بِالجَريرَةِ و لَم يَهتِكِ السِّترَ يا عَظيمَ المَنِّ يا كَريمَ الصَّفحِ يا حَسَنَ التَّجاوُزِ؛ اى آنكه [كار] زيبا را آشكار مىكند و [كار] زشت را مىپوشاند! اى آنكه بر بدكارى مؤاخذه نمىكند و پرده نمىدرد ! اى آنكه منّتش بزرگ و چشم پوشىاش كريمانه و گذشتش نيكو است ! امام مهدى (عليهالسلام) فرمودند: إنَّ اللّهَ مَعَنا ، فَلا فاقَةَ بِنا إلى غَيرِهِ و الحَقُّ مَعَنا فَلَن يُوحِشَنا مَن قَعَدَ عَنّا ؛ خدا با ما است و نيازمند ديگرى نيستيم . حق با ما است و باكى نيست كه كسى از ما روى بگرداند. امام مهدى (عليهالسلام) فرمودند: إجعَلوا قَصدَكُم إلَينا بِالمَوَدَّةِ عَلَى السُّنَّةِ الواضِحَةِ ؛ گرايش خود را به ما ، با دوست داشتن سنّت روشن همراه كنيد . امام مهدى (عليهالسلام) فرمودند: أنَا الَّذي أملأَُها عَدلاً كَما مُلِئَت جَورا ؛ منم كه زمين را از عدالت لبريز مىكنم ، چنان كه از ستم آكنده است . امام مهدى (عليهالسلام) فرمودند: أنا خاتِمُ الأوصِياءِ ، بي يُدفَعُ البَلاءُ مِن أهلي و شيعَتي ؛ من وصىّ آخرينم؛ به وسيله من بلا از خانواده و شيعيانم دفع مىشود . امام مهدى (عليهالسلام) فرمودند: أنَا بَقِيَّةُ اللّهِ في أرضِهِ و خَليفَتُهُ و حُجَّتُهُ عَلَيكُم ؛ من يادگار خدا در زمين و جانشين و حجّت او بر شما هستم . امام مهدى (عليهالسلام) فرمودند: إنّي أمانٌ لأِهلِ الأرضِ كَما أنَّ النُّجُومَ أمانٌ لأِهلِ السَّماءِ ؛ من مايه امان اهل زمينم ؛ چنان كه ستارگان مايه امان اهل آسماناند . امام مهدى (عليهالسلام) فرمودند: إنَّ اللّهَ بَعَثَ مُحَمَّدا رَحمَةً لِلعالَمينَ و تَمَّمَ بِهِ نِعمَتَهُ ؛ خداوند محمّد را برانگيخت تا رحمتى براى جهانيان باشد و نعمت خود را تمام كند . امام مهدى (عليهالسلام) فرمودند: كان [الإمامُ العَسكَري عليهالسلام] نُورا ساطِعا و قَمَرا زاهِرا اختارَ اللّه لَهُ ما عِندَهُ فَمَضى عَلى مِنهاجِ آبائِهِ حَذوَ النَّعلِ بِالنَّعلِ ؛ او (امام حسن عسکری علیه السلام) نورى فروزان و ماهى درخشان بود كه خداوند آنچه را نزد خود بود براى او برگزيد . او راه و روش پدران بزرگوار خود را گام به گام دنبال كرد تا رحلت فرمود . امام مهدى(عليهالسلام) در زيارت ناحيه مقدّسه خطاب به امام حسین(علیه السلام) می گویند: لأَندُبَنَّكَ صَباحا و مَساءً و لأَبكِيَنَّ عَلَيكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما ؛ هر صبح و شام بر تو گريه و شيون مىكنم و در مصيبت تو به جاى اشک، خون مىگريم . عَنْ حَسَنِ بْنِ مُثْلَةِ عَنِ الْمَهْدِىِّ عليهالسلام اِنَّهُ قالَ: مَنْ صَلاّها فَكَاَنّما صَلاّها (هُما) فِى الْبَيْتِ العَتيقِ؛ حسن بنمثله (جمكرانى) از حضرت مهدى(عليهالسلام) نقل مىكند كه امام مهدی عليهالسلام (بعد از دستور ساختن مسجد جمكران) فرمودند: كسى كه در آن مسجد نماز بخواند، همانند اين است كه در خانه عتيق (يعنى كعبه) نماز خوانده است. حضرت مهدى(عليهالسلام ) فرمودند: وَ إنّى لَأمانٌ لِأهْلِ الْأرْضِ كَما أنَّ النُّجُومَ أمانُ لِأهْلِ السَّماءِ؛ من مايه امنيت زمينيان هستم، همان طور كه ستارگان موجب امنيت آسمانيانند. حضرت مهدى(عليهالسلام ) فرمودند: أنَا بَقِيَّةٌ مِنْ آدَمَ وَ ذَخيرَةٌ مِنْ نُوحٍ وَمُصْطفى مِنْ إبراهيمَ وَصَفْوَةٍ مِنْ مُحَمَّدٍ صلىاللهعليهوآله؛ من باقيمانده از آدم و ذخيره نوح و برگزيده از ابراهيم و خلاصه محمد[كه درود خدا بر آنان باد]مىباشم. حضرت مهدى(عليهالسلام ) فرمودند: وَ أنَا أعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الْعَمى بَعْدَ الْجَلاء، وَمِنَ الضَّلالَةِ بَعْدَ الهُدى وَ مِنْ مُوبِقاتِ الْأعْمالِ، وَ مُرْدياتِ الْفِتَنِ فَإنَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ: الم أحَسِبَ النّاسُ أنْ يُتْرَكُوا أنْ يَقُولُوا آمَنّا وَهُمْ لا يُفْتَنُون؛ به خدا پناه مىبرم از كورى بعد از روشنايى و روشن بينى و از گمراهى بعد از هدايت، و از چيزهايى كه موجب نابودى اعمال مىشود و به او پناه مىبرم از آزمايشهاى هلاك كننده. زيرا خداوند متعال فرمايد: آيا مردم تصور مىكنند همين كه گفتند ايمان آورديم رها مىشوند و مورد آزمايش قرار نمىگيرند؟ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُثْمانَ الْعَمْرى رَضِىَاللّهُ عَنْهُ قالَ، سَمِعْتُهُ يَقُولُ: وَاللّهِ إنَّ صاحِبَ هذَاالْأمْرِ لَيَحْضُرَالْمَوْسِمَ كُلَّ سَنَةٍ، فَيَرى النّاسَ وَ يَعْرِفُهُمْ وَ يَرَوْنَهُ وَ لايَعْرِفُونَهُ؛ محمد بن عثمان عمرى[نايب امام مهدی(عليهالسلام)] گويد: از حضرت شنيدم كه مىفرمودند: به خدا قسم صاحبالامر هرسال در مراسمحج حضور پيدا مىكند و مردم را مىبيند و آنان را مىشناسد ولى مردم او را مىبينند ولى او را نمىشناسند.
آخرین مطالب پيوندها
![]() نويسندگان |
||
![]() |